English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
homemade U ساخت میهن
home-made U ساخت میهن
man made goods U کالاهای ساخت بشر
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
garbed in silk U جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
messaline U پارچه نرم ولطیف ابریشمی ابریشمی
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
os/ U سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
silk tasseled U گل ابریشمی
silky U ابریشمی
sericeous U ابریشمی
silken U ابریشمی
condom U ابریشمی
condoms U ابریشمی
sericate U ابریشمی
silk cloth U پارچه ابریشمی
levantine U یکجورپارچه ابریشمی
silk pile U خامه ابریشمی
silk pile U پرز ابریشمی
silk U پارچه ابریشمی
floss U پنبه ابریشمی
silkiness U خاصیت ابریشمی
silk stocking U جوراب ابریشمی
silk U لباس ابریشمی
organzine U قیطان ابریشمی
grogram U صوف ابریشمی
d.s.c. U سیم با دو روکش ابریشمی
tie silk U پارچه ابریشمی کراواتی
mantua U نوعی پارچه ابریشمی
cotton or silk velvet U مخمل نخی یا ابریشمی
to rustle in silks U جامه ابریشمی پوشیدن
shiner U ستاره کلاه ابریشمی
brocade U پارچه ابریشمی گل برجسته
velveteen U مخمل نخی یا ابریشمی
doilies U نوعی پارچه ابریشمی
doily U نوعی پارچه ابریشمی
we d. in silks U ما کالای ابریشمی میفروشیم
chiffon U نوعی پارچه ابریشمی
to garb oneself in silk U جامه ابریشمی پوشیدن
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
double silk covered U سیم با دو روکش ابریشمی
tiffany U پارچه توری ابریشمی نازک
ninon U پارچه نرم و مواج ابریشمی
rubber U ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
shantung U پارچه ابریشمی خشن چینی
bobbinet U نوعی توری نخی یا ابریشمی
rubbers U ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
samite U پارچه زربفت ابریشمی سنگین
grosgrain U پارچه ابریشمی خیلی محکم وکلفت
scarfs U حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
near silk U ابریشمی که نزدیک بابریشم اصل است
scarf U حمایل ابریشمی وامثال ان شال گردن
silk hat U کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
surah U نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
countryman U هم میهن
countrymen U هم میهن
patiot U هم میهن
motherlands U میهن
motherland U میهن
fatherlands U میهن
mother countries U میهن
mother country U میهن
fatherland U میهن
native land U میهن
compatriots U هم میهن
homelands U میهن
compatriotic U هم میهن
countrywoman U هم میهن
country man U هم میهن
homeland U میهن
compatriot U هم میهن
home U میهن
home U میهن
homes U میهن
homeland U میهن
mother land U میهن
f.countryman U هم میهن
fenow country men U هم میهن
fellow countryman U هم میهن
native country U میهن
natire country U میهن
raw silk U ابریشم خام [ابریشمی که صمغ آن گرفته نشده است.]
silkaline U پارچه ابریشمی سبک وحریرنمای مخصوص پرده وغیره
civism U دلبستگی به میهن
incivism U بی علاقگی به میهن
homes U میهن وطن
home U میهن وطن
patiot U میهن پرست
patriot U میهن پرست
patrioism U میهن پرستی
patriotically U میهن پرستانه
public spiritedness U میهن پرستی
immigrate U میهن گزیدن
immigrated U میهن گزیدن
homesick U در فراق میهن
patiot U میهن دوست
motherlands U مادر میهن
motherland U مادر میهن
patriotism U میهن پرستی
landsman U بومی هم میهن
one's native soil U میهن زمین
public-spirited U میهن پرست
partisan U میهن پرست
immigrates U میهن گزیدن
partisans U میهن پرست
patriotic U میهن دوست
immigrating U میهن گزیدن
tulle U پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
patriots U میهن پرست ها [مرد]
compatriot U هم وطن هم میهن هواخواه
jingo U میهن پرست متجاوز
patriotically U از روی میهن دوستی
patricides U خائن به میهن پدرکش
nostalgia U دلتنگی برای میهن
patricide U خائن به میهن پدرکش
compatriots U هم وطن هم میهن هواخواه
patriots U میهن پرستان [مرد]
spread eagle U میهن پرستی افراطی
repatriation U برگشتن یا برگرداندن به میهن
chauvinist U میهن پرست متعصب
parricide U خائن به میهن پدر کش
parricides U خائن به میهن پدر کش
repatriations U برگشتن یا برگرداندن به میهن
patriot U شخص میهن پرست
patriots U شخص میهن پرست
to expatriate oneself U جلای میهن کردن
shot silk U ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد
bound for home U اماده رفتن به کشور میهن
hom ward bound U اماده رفتن به کشور میهن
chauvinism U میهن پرستی از روی تعصب
chauvinism U میهن پرستی افراطی شوونیسم
expatriates U ترک کردن میهن تبعیدی
expatriate U ترک کردن میهن تبعیدی
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
processed silk U ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
flag-waving U میهن پرستی بحد افراط وجنون
to bleed for one's country U برای میهن خود خون دادن
flag waving U میهن پرستی بحد افراط وجنون
parricidal U خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
public spiritedly U ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
public spirit U خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
homecoming U عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
homecomings U عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
complementary goods U کالاهای مکمل
labor intensive goods U کالاهای کاربر
exports U کالاهای صادراتی
consumer goods U کالاهای مصرفی
luxury goods U کالاهای تجملی
visibles U کالاهای مرئی
inwards goods U کالاهای وارداتی
collective goods U کالاهای جمعی
consumption goods U کالاهای مصرفی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
imports U کالاهای وارداتی
merit goods U کالاهای مطلوب
merit goods U کالاهای ایده ال
heavy goods U کالاهای سنگین
goods intake U کالاهای دریافتی
commercial items U کالاهای تجارتی
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
consumables U کالاهای مصرفی
mixed goods U کالاهای مختلط
intermediate goods U کالاهای واسطهای
necessities U کالاهای ضروری
investment goods U کالاهای سرمایهای
goods inwards U کالاهای دریافتی
available goods U کالاهای موجود
durable goods U کالاهای بادوام
durables U کالاهای بادوام
hazardous goods U کالاهای خطرناک
goods in transit U کالاهای عبوری
capital goods U کالاهای سرمایهای
expendable supplies U کالاهای مصرفی
producer goods U کالاهای سرمایهای
producer's goods U کالاهای مولد
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
public goods U کالاهای عمومی
purpose made U کالاهای خاص
differentiated products U کالاهای ناهمگن
attractive goods U کالاهای جذاب
differentiated products U کالاهای متفاوت
supporting goods U کالاهای حمایتی
substitute goods U کالاهای جانشین
producer goods U کالاهای تولیدی
soft goods U کالاهای بی دوام
intermediate goods U کالاهای واسطه
social good U کالاهای عمومی
social good U کالاهای اجتماعی
spot goods U کالاهای موجود
nondurable goods U کالاهای بی دوام
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com